خزان خاطرات مهر ....

به وبلاگ خبرها ومطالبي از منطقه خواجه خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
اضافات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 113
بازدید کل : 51765
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

خزان خاطرات مهر ....
به یاد کودکان غم زده آذربایجان؛
خزان خاطرات مهر ....

پاسی از شب گذشته است، چشمانش  را به سقف چادری  دوخته که برایش تداعی گر غم و اندوه است ،  می داند که فردا صبح، اول مهر است و باید به مدرسه برود، یک لحظه چشمانش را می بندد، سال های گذشته را مرور می کند که اول مهر مادرش در کیفش لقمه ای نان و پنیر محلی می گذاشت و با عشق و محبت او را روانه مدرسه می کرد .

می گفت: دخترم تو باید درست بخوانی، دکتر شوی تا به  درد بیماران  روستایمان برسی  یا اگر هم دوست داشتی معلم شو تا بچه های ده مان بی سواد نمانند...

...صدای اذان بلند شد، یکی از اهالی روستا بیرون از چادر ندای اذان صبح سر داده، اما لیلا همچنان بیدار است .

علی رغم سال های گذشته هیچ ذوق و شوقی برای رفتن به مدرسه ندارد، دوباره چشمانش را می بندد تصور می کند صبح شده و می خواهد به مدرسه برود، منتظر است مادرش  صبحانه اش را آماده کند و لقمه اش را در کیفش قرار دهد ولی  هر چه این طرف و آنطرف نگاه می کند مادرش را نمی بیند، مادرش زیر خروارها خاک خوابیده است، دست خشمگین طبیعت مادرش را از او جدا کرده، چشمانش پر از اشک می شود و دوباره یک دل سیر گریه می کند، به یاد برادر خردسالش می افتد که او نیز  همراه مادرش، لیلا را تنها گذاشته ...

چه مهر بی مهری!  مهر آمد و مهری در دل لیلا ندمید !!!

یاد کوله پشتیش می افتد که زیر آوار مانده، هرچند کیف و کفش تازه ای را به او داده اند اما او کوله پشتی خودش را می خواهد که یادگار مادرش است.

به این فکر می کند که فردا با چه کسی مسیر طولانی روستای خودشان تا روستای همسایه را طی کند،  آخر مدرسه آنها مقطع راهنمایی ندارد...

طی کردن این مسافت طولانی بدون دوستش "زهرا" که در جریان زلزله جان باخته است برای او رنج آور ترست .

یک لحظه از فکر مهر خارج شد ناگاه به خود آمد و  متوجه شد که تمام بدنش در حال لرزیدن است ....

صبح سرد آذربایجان و چادر زلزله زدگان !!

غم مادر و  برادر و مهر در یک آن فراموش  شد، سوز سرما همه آنها را تحت الشعاع خود قرار داد، دعا می کند " خدایا باران نگیرد"، یاد دو روز گذشته می افتد که باران چادر آنها را خیس آب کرده بود، تمام فرش و پتوهایشان خیس شده بود و  مجبور بودند یک روز کامل بیرون بمانند تا پتوهایشان خشک شود...

دستان پینه بسته اش را به هم می مالد با خود می گوید: "بخواب، صبح زود باید به  مدرسه بروی و بعد برگشتن به پدرت در بازسازی خانه کمک کنی"

خوابش نبرد، صبح شد، لیلا کوله پشتی را از غم و اندوه پر کرد و روانه مدرسه شد ...

در روزهای پر مهر اول پاییز دانش آموزان بی خانمان مناطق زلزله زده آذربایجان را فراموش نکنیم!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[+] نوشته شده توسط بير خوجالي در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, در ساعت 9:34 | |

درباره وبلاگ

شما ممکن است بتوانید گلی را زیرپا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطرآن را درفضا محو کنید.
آرشيو
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
بير خوجالي
لينكستان
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرها ومطالبي از منطقه خواجه و آدرس khajehnews.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

به علوم اجتماعی خواجه خوش آمدید
كتابخانه عمومي خواجه
همیشه در نقطه آغاز باشید
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , khajehnews.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com